باشد. حالا به هر روش چه سرد چه گرم. forging ( جوشکاری و آزمایش های غیرمخرب ) واژه مصوب: پتک کاری. تعریف: نوعی عملیات شکل دهی مکانیکی که در آن نیروهای فشاری و ضربه ای معمولاً در حین حرکت دادن بر جسم ...
تولید کردن در کارخانه. ... واژه ای بی معنی و عربی که برابر زیبای آن " ساخت و ساز " است. ... آنلاین متن، لغتنامه دهخدا، فرهنگ معین، فرهنگ فارسی عمید، فرهنگ مترادف ها و متضاد ها، معادل فارسی کلمه یا ...
ساخت رزومه کاری با رزومه ساز کاربوم چه مزایای در فرایند رزومه نویسی می‌تواند داشته باشد؟ رزومه ساز آنلاین کاربوم یک ابزار قدرتمند و کامل برای رزومه نویسی و ساخت رزومه کاری حرفه ای است.
ساخت (فارسی به ایتالیایی): lavorazione ساخت (فارسی به آلمانی): Anfertigen, Bilden herstellen, Bilden, Dennoch, Herstellung (f), Immernoch, Machen, Noch, Produktion (f), Still
طراحی رقص شخصی در تئاتر تجربی که خلاقانه و توسط بازیگر طراحی میگردد. خلاقیت مهم‌ترین و اساسی‌ترین قابلیت و توانایی انسان و بنیادی‌ترین عامل ایجاد ارزش است که در همهٔ ابعاد و جوانب زندگی وی ...
چو بوزه کف خویش ساید بهم. ملاطغرا ( آنندراج ) . noun. [count] 1 : a place where beer is made. 2 : a company that makes beer. شرکت آبجو سازی. مغازه ی آبجو سازی - مشروب سازی. Brewer هم میشه مشروب ساز.
در موضوع فعالیت شرکت ها هرگونه فعالیت تولیدی یا صنعتی مانند: تاسیس و بهره برداری از هر قسم کارخانه، اعم از تاسیسات تبدیل یا تولید هرنوع مواد مصرفی و مواد اولیه و ساخت انواع ماشین آلات صنعتی ...
دانشنامه اسلامی. [ویکی الکتاب] معنی مَصَانِعَ: قلعههای محکم - قصرهای استوار - ساختمانهای عالی (جمع مصنع) ریشه کلمه: صنع (۲۰ بار) «مصانع» جمع «مصنع» به معنای مکان و ساختمان مجلل و محکم است. wikialkb ...
6. در زمان و انرژی صرفه جویی می‌شود: bomها راهنما و دستورالعمل یک شرکت برای ساخت محصول خود هستند. نداشتن bom یا داشتن bom نادرست می‌تواند منجر به اتلاف، ناکارآمدی و خطا در تولید محصول شود.
تعریف. تولید یا ساخت نام صنعت بسیار مهمّی ست که از ماقبل تاریخ ایجاد شد. شاید بتوان تولید را اوّلین صنعت بشر دانست. نیاز به تولید، منجر به پیشرفت تمام رشته‌های مهندسی شد.. میزان ارزش افزوده تولید (mva) ایران از سال ۱۹۷۹ تا ...
۱. کارگاه ۲. ماشینخانه ۳. نگارخانه، نگارستان ۴. آشپزخانه، مطعم، ۵. زرادخانه، قورخانه
مترادف بهره ... برخوردن از سود و نفع. عمل برداشتن حاصل ازکشتی یا کارخانه ای و غیره. برداشت دخل گرو کردن و حاصل مزرعه یا باغی تمتع بردن از عایدات هر عمل. ... عمل، گردش، اداره، ساخت، بهره برداری ...
معنی کارخانه به انگلیسی - معانی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
See more on ibr-co.ir
Webفرهنگ مترادف و متضاد. تکنیک، حرفه، ساختن، صناعت، صنع، فن، هنر
production ( سینما و تلویزیون ) واژه مصوب: تولید 3. تعریف: [سینما و تلویزیون] 1. مجموعۀ مراحل آمادهسازی و ساخت فیلم یا برنامه در سینما یا تلویزیون 2. مرحلۀ فیلم برداری فیلم یا برنامه که بین دو مرحلۀ ...
work. /ˈwɜːrk/ /wɜːk/. معنی: عملیات، چیز، وظیفه، سعی، ساخت، استحکامات، زحمت، شغل، زیست، کارخانه، فعل، کار، نوشتجات، موثر واقع شدن، اثار ادبی یا هنری، عمل کردن، کار کردن، زحمت کشیدن. معانی دیگر ...
این نرم‌افزار، با پیشنهاد مترادف‌ها، اصطلاحات و عبارات بهتر به شما کمک می‌کند تا متن خود را به جذاب‌ترین شکل ممکن بازنویسی کنید. نرم‌افزار جینجر تنها ابزاری برای پارافریز متون انگلیسی نیست.
سوالت رو اینجا بپرس همه سوال ها. معنی adjacent - معانی، کاربردها، تحلیل، بررسی تخصصی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
به معنی: میانگین حاصل ضرب ها. product محصول. Produce محصول، تولید کردن، به عمل آوردن. Introduce معرفی کردن. دستاورد. دسترنج. new product. مسیر جدید. product : محصول - کالا - جنس - نتیجه - ثمره - پیامد - حاصل - مجموع یا ...
کالایی که ساخت آن به طور کامل انجام نشده است اما در جریان مراحل تولید قرار دارد. مواد اولیه: موادی که برای ساخت محصول به‌صورت طبیعی یا از مصنوعات کارخانه‌های دیگر تهیه می‌شود.
کارخانه فولاد ( ک-ا-ر-خ-ا-ن-ه- -ف-و-ل-ا-د ) 1 steel mill steel mill /stˈiːl mˈɪl/ /stˈiːl mˈɪl/ دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان معرفی دیکشنری بیاموز. دیکشنری آموزشی بیاموز، یک دیکشنری آنلاین و رایگان است که ...
• مترادف: build, construct, create, fabricate, form, make, produce • مشابه: assemble, devise, fashion, issue, mold, shape, yield - The body manufactures new blood cells every day.
• مترادف: badger, bedevil, beset, besiege, harry, ... در زمانی که ما در حال ساخت باتری بودیم، دشمن زیاد ما را مورد آزار و اذیت قرار ... harass harvesters که در آن کارخانه جنگ خود را ...
وزن میلگرد کارخانه های مختلف در ایران. محصول میلگرد در کارخانه های متعددی در کشور تولید می‌شود. وزن میلگرد تولید شده توسط هرکدام از این برندها، اختلاف وزن جزئی با هم دارند.
از مواد پیشنهادی باید در ساخت تجهیزات آزمایشی استفاده شود. 3 - All wafer fabrication at San Jose will transfer to the Minneapolis plant. تمام خط تولید تراشه سیلیکونی در سن خوزه به کارخانه مینیاپولیس منتقل می شود.
fabric - معنی تخصصی در دیکشنری آبادیس. معانی دیگر: بافته، ساختار، تاروپود (اجتماعی یا معنوی و غیره)، چهارچوب اصلی هرچیز، سبک معماری، طرز ساختمان، ساختمان، طرح بنا، ساخت پردازی، محصول کارخانه و ...
[ترجمه گوگل] این کارخانه ریخته گری حدود 42 دهانه با اندازه های مختلف تهیه کرد که بومیان را قادر می ساخت تا از طریق قطار از بنارس به کلکته سفر کنند [ترجمه ترگمان] ریخته گری، حدود ۴۲ دامنه از اندازه های مختلف را تامین می کرد ...
سوالت رو اینجا بپرس همه سوال ها. معنی engineering - معانی، کاربردها، تحلیل، بررسی تخصصی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
مشخصات و نامهای مترادف اسید بوریک. اسید بوریک اسیدی ضعیف با فرمول بسته bh 3 o 3 یا h 3 bo 3 و فرمول گسترده b(oh) 3 است. اسید بوریک اغلب به عنوان ضدعفونی کننده، حشره کش، مهارکننده شعله آتش، جاذب نوترون ...
مترادف ساختن: آفریدن، احداث کردن، ایجاد کردن، بوجود آوردن، پدیدآوردن، خلق کردن، احداث، صنع، بنا کردن، ساختمان کردن، درست کردن، به عمل آوردن، عمارت کردن، تهیه کردن، فراهم آوردن، تدارک دیدن، مهیا کردن، پختن، طبخ کردن ...
واژه factory به معنای کارخانه به ساختمان یا مجموعه ساختمان هایی می گویند که کالایی در آن تولید می شود یا خدماتی ارائه می گردد. مثلا: a car factory ( یک کارخانه ماشین سازی ) factory workers ( کارگران کارخانه ...
پذیرش و فایق آمدن. پایان بندی ( در سینما ) منعقد و بسته شدن ( در مورد یک معامله ) [حقوق] مختومه کردن یا شدن. مثال : The average length of time to closure was 65 days for files that were not referred to the COURT, میانگین مدت زمان مختومه شدن ...
ساخت. توجه: این واژه از نظر مفهومی با واژه Production فرق دارد. در Production مواد اولیه یا خام از منبع دیگری فراهم نمی گردد، و خود شرکت یا مجموعه مواد خام یا اولیه را دارد و پس از فرآوری و بهره گیری از آن ...
معنی site - معانی، کاربردها، تحلیل، بررسی تخصصی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
معنی issue - معانی، کاربردها، تحلیل، بررسی تخصصی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
1. محصول، تولید، حاصل؛ بازده، میزان تولید. 2. ( برق، کامپیوتر و غیره ) خروجی، برون داد. نتیجه چیزی if you look out the output of that. ثمره، فراورده، دستاورد. output: mental or artistic production. اثر ادبی یا هنری. مشاهده ادامه ...
